مربی فوتبال هستم، اما می خواهم این بار، از کشتی بنویسم. آن هم کشتی فرنگی و افتخار آفرینی زاگرس نشینان فرنگی کار ایذه. آری صحبت از ایذه شد؛ شهری با قدمتی 6000 ساله، شهری که آثار باستانی، حماسه ها و عصاره تاریخ ایران در این دیار خلاصه می شود. شهری که دوران های متفاوت و تلخی و شیرینی های تاریخ ، در جای جای سنگ نوشته هایش، بیانگر نقش بزرگ این شهر در تاریخ این سرزمین اساطیری را دارد .
شهری که روزگاری، بزرگترین و مرغوبترین دیباهای ابریشمی دنیا در این منطقه بافته می شده .
شهر مردم با غیرت و با شرافت بختیاری هفت لنگ و چهارلنگ.
شهری که گذر تاریخ و خطوط میخی ایران باستان، نام های بسیاری از جمله: انشان، ایذج، آیاپیر، مالمیر، آنزان و... را بخوبی در پیچ و خم قرون و هزاره ها جاودانه کرده است.
شهری که بوی هیمه و داروهای گیاهی کوهی اش در بازار سبزی به همراه مهمان نوازی مردم بختیاری این شهر در تمام پهنه گیتی زبانزد خاص و عام است . آری چوقا، شلوار دبیت، کلاه سیاه و گیوه لباسی است که از چند هزار سال پیش و دست به دست، بعنوان ودیعه ای گرانبها به این مردم رسیده تا این لباس را یکبار دیگر و در قالب لباس کشتی، بار دیگر بر فراز جهان علم کنند تا دیگر بار به جهانیان ثابت کنند که ایذه و ایذه ای زنده است و بر اوج قله های افتخار سروری میکند .
ایذه که مردمی بسیار باهوش و باسواد، در رشته های مختلف علمی تقدیم کشور و جهان نموده، همانگونه که صدای حماسی کرنا و سرنا از هزاران سال قبل ، آغاز نواختن بر طبل جنگاوری و دلاوری های آنها بوده، این بار نیز این ساز حماسی همراه آنان در آوردگاه جهانی به همراه طرح چوقا گوش جهانیان را کر کرده است .
مردم ایذه که از طوایف مختلفی از جمله اورک، گورویی، سهید ، شالو ، عالی محمودی ، سادات ، بویری ، کورکور ، ململی ، سرقلی ، نوروزی ، خدری ، بهداروند ، اعراب مرغا و...هستند ، اینبار نیز به رسم سنت آبا و اجدادی خویش، دستانشان را محکم در هم گره کردند تا ورزش سنتی و باستانی خویش را، بار دیگر بر بام جهان ببینند و سرود مقدس ایران را در جهان طنین انداز کنند تا بگویند: ما فرزندان همان تمدن بزرگ چند هزارساله و وارثان کول فرح و اشکفت سلمان هستیم و همانگونه که اجداد ما با به یادگار گزاردن چنین آثار تاریخی سترگ، تا به امروز جهانیان را در بهت و حیرت فرو برده اند، ما نیز می توانیم هزاران سال بعد با آرم چوقا، پرچم مقدس ایران را بالاتر از کشورهای صاحب کشتی، در کشور مجارستان به اهتزاز در آوریم .
ایذه ای ها در تمام عرصه های تاریخ در راه کشور جانفشانی های فراوان از خویشتن نشان داده اند که نمونه معاصر آن، جنگ تحمیلی و شهدای فراوانی است که تقدیم نموده اند .
مردم شجاع ایذه و تیم سینا صنعت این شهر که با هزینه های شخصی و تلاش و مساعدت آقای علی بابا احمدپور و همت و غیرت مسولان این شهر در جهان آقایی کرده اند، نشان داده اند که نه تنها این موفقیت ها اتفاقی نیست، بلکه در این موفقیت رودخانه هلایجان، او سه چال و برنجکاری سوسن و ترشک، زمین های نفت خیز مرغا، قنات باستانی راسوند، کتیبه ها و سنگ نوشته های کول فرح در کهباد، درخت های بلوط ناشلیل، برنج پرسوراخ، دامپروری سراک، انار و آبشار شیوند، سد کارون 3 و 4 ، کتیبه ها و آثار باستانی اشکفت سلمان نورآباد، تالاب میانگران، چشمه زیبای الهک و... شاهد تلاشهای شبانه روزی بی شائبه آنان بوده اند و مردم خونگرم و دوست داشتنی سادات حسینی و سایر مناطق، با دعای خیر خویش، از این تیم پشتیبانی نموده و از این حماسه و شگفتی به وجد آمده اند . درود بر غیرت و شرافتتان ای مردم آیاپیر .
درود بر شیرمردان و شیرزنان ایل بزرگ و پر افتخار بختیاری .
مردم ایذه : امروز یکبار دیگر ایران و ایرانی به شما می بالد . سرتان را با افتخار بالا بگیرید که یکبار دیگر نام و آوازه ایذه، پس از چند هزارسال در جهان پیچیده و تمام تمدنهای کهن، یکبار دیگر در مقابل فرهنگ، عظمت وشکوه شما مردم آریایی و ایرانی از قوم اصیل و پرافتخار بختیاری سر تعظیم فرود اورده اند .
پس با همین همت و تلاش راه استوار خویش را ادامه داده تا شعله مشتعل ورزش ایذه و صدای دلنشین ساز و دهل برای همیشه در جهان طنین انداز شده و جهانیان با دیدن چوقا و شلوار دبیت شما مردم عزیز ، هویت فراموش شده خویش را بار دیگر بیاد آورد .
نویسنده: محسن بابادی