پوریا منصوری؛ شاید اگر قرار باشد فوتبال را به مختصرترین شکل ممکن تعریف کنیم «عجیبترین پدیده اجتماعی» تعریف درستی از این اختراع انگلیسیها باشد که پس از تولدش افراد زیادی در طول تاریخ جنون، هیجان، شادی بیکران، غم جانسوز و... را با آن تجربه کرده باشند.
این تئاتر عاشقانه بازیگران فراوانی داشته که دلبرانه ببیندگانش را پای نمایشهای خود میخکوب کرده و تاثیر عظیمی در محبوبیت این ورزش داشتهاند.
خیل عظیمی از هواداران فعلی فوتبال از اوایل قرن ۲۱ خاطرات فوتبالیشان شکل گرفت، جایی که سالهای پایانی بازیکنانی همچون باجو، روماریو، ببتو، استویچکوف، والدراما، هیگوئتا،ماتیاس سامر و ...بود و بعد از آن نوبت به نسل فوق دوست داشتنی فوتبال رسید؛ از رونالدوی اورجینال و دیگر اعجوبههای برزیلی تا مالدینی، کاناوارو، فیگو، کان، بکهام، زیدان، کاسیاس، بوفون، پیرلو، ژاوی، ندود، شفچنکو و ... که دوست داشتنی بودند و گل سرسبدشان هم مسی و رونالدو پرتغالی... در روزهای اخیر خداحافظی زلاتان ابراهیموویچ مرد یخی و محبوب سوئدی به همراه کوچ ستارههای بزرگ به لیگهای درجه چندم در کشورهای عربستان و آمریکا و دوریشان از سطح اول فوتبال اروپا خبر از تمام شدن دوران حرفهای آخرین بازماندگان نسل فوق دوستداشتنی فوتبال میدهد.
شاید این جمله که فوتبالیستها دوبار میمیرند؛ یکبار پس از پایان دوران حرفهای خود و یکبار مرگ فیزیکیشان هم شامل حال شیفتگان فوتبال هم شود که آنها هم با پایان کار اسطورها به نوعی مرگ را تجربه میکنند.
آری تلخ است اما باید پذیرفت آخرین سوپر استارهای نسل ۲۰۰۰ هم از صحنهای این تئاتر عاشقانه پایین آمدند و حالا این سوال مطرح میشود آیا نسل جدید هم میتواند این تئاتر را همانقدر عاشقانه ادامه دهد یا خیر؟
نظر شما چیست؟