تفاوت بارز محسن مسلمان و بشار رسن در تکنیک این دو است. رسن تکنیک قابل ملاحظهتری نسبت به مسلمان دارد و به همین دلیل بهتر از مسلمان میتواند در فضاهای کوچک و زمانی که تحت فشار پرسینگ حریف قرار میگیرد، خود را آزاد کند و پاسهای موثرتری بدهد.
پرسینگ پدیده در بازی دیروز عملا مسلمان را تبدیل به بازیکنی معمولی کرده بود. بازیکنی که نوع پاس دادنهایش تقریبا تفاوتی با پاسهای کامیابینیا نداشت. حتی وقتی برانکو مسلمان را به میانه زمین آورد نیز او نتوانست تاثیر قابل ملاحضهای بر جریان بازی بگذارد.
خلاقیت عنصر گمشده بازی مسلمان است. او مدت زمانی است که یک پاس خلاقانه و یا یک حرکت غافلگیرکننده انجام نداده است. بازی در کنارهها در سیستم جدید پرسپولیس تا حدودی نیز از کارایی او کاسته است. او درک تاکتیکی درستی از بازی در پست و سیستم جدید ندارد و هنوز میخواهد همان هافبک راس لوزی باشد. برای همین هم برانکو بیش از همه دیروز با او در کنار زمین صحبت کرد. مسلمان نسبت به قبل تلاش و دوندگیاش را افزایش داده بود اما او آن بازیساز خلاقی که نیاز پرسپولیس است نبود.
مسلمان وقتی تحت فشار و پرسینگ قرار میگیرد نمیتواند راههای خلاقانه برای رها کردن خود از چنگ حریف پیدا کند. این مهمترین ضعف این بازیکن به عنوان یک هافبک بازیساز است. ضمن اینکه مسلمان برخلاف بازیسازهایی چون جباری، نویدکیا و ... قادر نیست تعیین کننده تاکتیک بازی پرسپولیس در زمین باشد. او هوش جباری و نویدکیا را در تغییر دادن جریان بازی و یا تغییر تاکتیک نزدیک شدن به دروازه حریف ندارد و بنابراین راحت میتوان او را از جریان بازی حذف کرد. همان کاری که پدیده انجام داد و موفق شد مسلمان را تبدیل به بازیکنی معمولی کند.
حضور مسلمان در میانه زمین پس از تعویض نعمتی به جای منشا نیز نتوانست کمکی به بهتر شدن بازی مسلمان کند و این بازیکن در پست مورد علاقهاش نیز نتوانست حرکت خلاقانهای برای گشودن گره بازی انجام دهد. برانکو با اضافه کردن نعمتی به جای منشا، آوردن مسلمان به وسط و بردن نعمتی و امیری به کنارهها قصد داشت از کنارهها برای ضربهزدن به پدیده استفاده کند اما پاسهای خوبی در کانالهای کناری فرستاده نشد.