،حاشیههایی که اخیرا در مورد علیرضا بیرانوند و اعلام آمادگی او برای جدایی از پرسپولیس پیش آمد، یک جنبه زیبا داشت که به ندرت مورد توجه قرار گرفت. بعد از بازی با سایپا از لحن مصاحبه گلر سرخپوشان اینطور به نظر میرسید که او با قاطعیت از پذیرفته شدنش توسط باشگاه تراکتورسازی اطمینان دارد و فقط تصمیم شخصی خودش برای نهایی شدن این انتقال باقی مانده است. با این وجود ظرف مدت کوتاهی پس از انجام آن مصاحبه، مسوولان باشگاه تراکتورسازی مدعی شدند علاقهای برای جذب بیرانوند ندارند و این دروازهبان را در اختیار نخواهند گرفت.
ظاهرا این ادعای تراکتورسازان در پی آن مطرح شده که پرسپولیسیها هم ابتدای فصل جاری به طور رسمی اعلام کرده بودند به دلیل محرومیت باشگاه تبریزی از یارگیری، هیچ بازیکنی از آنها نخواهند گرفت. آن زمان این موضعگیری رسمی و صریح پرسپولیسیها مانع از بازارگرمی احتمالی برخی از ستارههای دانهدرشت تراکتورسازی برای تمدید قرارداد شد و از این جهت کمک بزرگی به آنها کرد. حالا هم اگر باشگاه تبریزی در ماجرای بیرانوند ثابتقدم باشد و موضعش را تغییر ندهد، به نظر میرسد ضربه بزرگی به دروازهبان جاهطلب و ماجراجوی سرخپوشان وارد شده؛ چرا که او از چشم هواداران پرسپولیس افتاده و از سوی دیگر هیچ تیمی هم به جز تراکتور در لیگ برتر سرباز نمیگیرد. پس بیرانوند یا باید عذرخواهی کند و خطر نیمکتنشینی را به جان بخرد و یا باید سر از مسابقات لیگ یک در بیاورد که هر دو حالت در سال منتهی به جامجهانی برای او هزینهزا خواهد بود.
آنچه در این یک «نما» از همکاری پرسپولیس و تراکتورسازی دیدیم، میتواند الگویی مناسب برای روابط باشگاههای بزرگ ایرانی باشد. سالهای سال است که بازیکنان مختلف -و نه حتی لزوما پراستعداد- بین باشگاههای مطرح کشور دوره میافتند و راست یا دروغ برای خودشان بازارگرمی میکنند. در این میان لحظه به لحظه بر قیمت آنها افزوده میشود و نهایتا همین باشگاهها بیشترین ضرر را به جان میخرند. این در حالی است که شاید در برخی موارد بتوان با امضای تفاهمنامه و یا حتی اجرای توافقهای نانوشته، جلوی «کیسهدوزی» برخی ستارهها را گرفت و به منافع مشترک باشگاهها کمک کرد. مسلما مقصود این نیست که تیمهای ایرانی همه بازیکنانشان را با هماهنگی هم بخرند؛ چه اینکه میدانیم چنین اتفاقی در فوتبال روز دنیا غیرممکن و مضحک است، اما گاهی که بوی غلیظ سوءاستفاده و بازارگرمی به مشام میرسد، تحریم چندجانبه بازیکنان توسط باشگاههای مطرح میتواند یک تز فوقالعاده باشد. چنین سیاستهایی شاید اگر بیشتر در فوتبال ایران به کار گرفته شود، کمکم گوشی دست بازیکنان فرصتطلب بیاید و آنها از ترس موقعیتشان هم که شده، صداقت و قناعت بیشتری در دستور کار خودشان قرار بدهند. حتی در فوتبال دنیا هم گاهی پیش آمده که دندانگردی یک ستاره برای عقد قرارداد، به طور همزمان باعث پا پس کشیدن چند باشگاه سرشناس مشتری او شده است. پس چرا باشگاههای ایرانی نباید با کمی اراده جمعی در چنین مواقعی، منافع خود را تقویت کنند؟