تاریخ انتشار: 1402/05/13 15:52
مرور حوادث گذشته؛
کد خبر: 163191

منهای ورزش/ سرنوشت شوم سحر دختر یک هتلدار پولدار! / 15 ساله بودم که ..!

درحالی که از همه نوع امکانات مادی و رفاهی برخوردارم اما احساس می کنم بدبخت ترین انسان روی زمین هستم.
منهای ورزش/ سرنوشت شوم سحر دختر یک هتلدار پولدار! / 15 ساله بودم که ..!

هیچ کس نمی تواند احساسات و عواطف درونی مرا درک کند. آن قدر در پول و ثروت پدرم غرق هستم که فراموش کرده ام زندگی ام متلاشی شده است و خودم نیز در گرداب اعتیاد غرق شده ام ...

  • بیشتر بخوانید:

همسر برای پرداخت کرایه خانه پیشنهاد بی‌شرمانه به من می‌دهد/ صاحبخانه مجرد است و...

ماموریت‌های غیر ممکن خطیر/ هفته طوفانی برای استقلال

خبر فوری از استقلال| هدیه‌ات به استراماچونی خیلی گران بود!

ساغر دختر 21 ساله شیک پوش در حالی که سعی می کرد چهره رنگ و رورفته اش را در زیر انواع لوازم آرایشی پنهان کند افکار آشفته اش را به دنیای تاریک قلبش گره زد و در حالی که بیان می کرد مواد مخدر  صنعتی روح و روانم را به هم ریخته است و به زنی گوشه گیر تبدیل شده ام به کارشناس و مشاور اجتماعی کلانتری گفت: پدرم یکی از ثروتمندترین افراد شهر است و درآمد زیادی دارد ولی از زمانی که به خاطر دارم پدر و مادرم مواد مخدر مصرف می کنند.

آن زمان که وارد مدرسه ابتدایی شدم آن ها ماده ای سیاه رنگ به نام تریاک مصرف می کردند. ولی پدرم مدام برای سرکشی از مراکز تجاری اش بیرون می رفت و بیشتر اوقات را نیز در دفتر هتل بزرگ اش می گذراند. هنوز مقطع ابتدایی را تمام نکرده بودم که فهمیدم نوع مصرف مواد مخدر پدر و مادرم تغییر کرده است. آن ها دیگر به مصرف مواد مخدر صنعتی روی آورده بودند و کریستال استعمال می کردند.

  • بیشتر بخو.انید:

همسر گلزار حامله شد! | آقا رضا گلزار به زودی پدر می شود

تصویرشرم آور از همسر مهدی قائدی!|ستاره معصومی آبروی شوهرش را برد!!!

دنیا جهانبخت پلنگ شد! | تصویری از دنیا جهانبخت که او را نمی شناسید

قتل زن خائن در صحنه اعتراف شرم آور / شوهر قاتل در تهران بازداشت شد

پدرم دیگر مثل قبل سرکار نمی رفت و همواره در منزل کنار بساطش می نشست به طوری که دیگر مجبور شد هتل را که در مرکز شهر قرار دارد به اجاره سالیانه واگذار کند با این وجود درآمدهای ده ها میلیونی پدرم به اندازه ای بود که ما هیچ گاه کمبودی را از نظر مادی و رفاهی در زندگی احساس نمی کردیم اما همیشه از یک خلأ عاطفی رنج می بردم با آن که بهترین لباس ها را می پوشیدم و هر چیزی را که اراده می کردم می خریدم ولی کمبود محبت و مهر و عاطفه در بین اعضای خانواده ام موج می زد. خوب به یاد دارم که اولین بار به علت کنجکاوی و هیجانات دوران نوجوانی مقداری از مواد مخدر مادرم را دزدیدم و به دور از چشم آن ها مصرف کردم. آن زمان 15 سال بیشتر نداشتم اما این مصرف های پنهانی دیگر به یک عادت برایم تبدیل شده بود، از سویی هم پدرم به دلیل خرید بیش از اندازه مصرفشان متوجه ماجرا نمی شد. آن ها در واقع مرا فراموش کرده بودند و من هم به دنبال آشنایی با افراد دیگر مصرف حشیش و سیگار را هم تجربه می کردم ولی هیچ وقت پدر و مادرم درباره رفت و آمدهای گاه و بیگاهم سوالی از من نمی کردند. به خاطر این که پدرم به مدرسه محل تحصیلم کمک زیادی می کرد در مدرسه نیز احساس آزادی  بیشتری می کردم و هیچ کس به خاطر غیبت یک ساعته مرا مورد بازخواست قرار نمی داد. خلاصه وقتی در سن 18 سالگی مقطع دبیرستان را به پایان رساندم یکی از رابطانی که برای پدرم مواد مخدر تهیه می کرد به خواستگاری ام آمد. او از اعتیاد من خبر نداشت ولی من می دانستم که او معتاد است به همین خاطر خیلی زود به خواستگاری اش پاسخ مثبت دادم چرا که فکر می کردم برای تهیه مواد دچار مشکل نمی شوم. با این وجود هنوز یک سال از ازدواجمان نگذشته بود که فهمیدم همسرم هیچ ثروتی ندارد و تنها با دروغ گویی و چاپلوسی خودش را نزد پدرم فردی پولدار معرفی کرده بود.

کار به جایی رسید که دیگر همسرم حتی هزینه مصرف مواد مخدر خودش را نمی توانست تامین کند. این گونه بود که از او طلاق گرفتم و به خانه پدرم بازگشتم . اما ..

این خبر مربوط به گذشته است و صرفا جهت عبرت آموزی بازنشر گردیده است.

 


کپی لینک کوتاه خبر: https://fartakvarzeshi.com/d/4vnpj6

اخبار مرتبط



آخرین اخبار


طاهر زاده:تنها چیزی که برایم مانده دربی سال 76 است